امام باقر (ع): بدان که هیچ دانشی چون جستن سلامت نیست و هیچ سلامتی چون سلامت دل نیست لذا از نظر اسلام، طب روان، ارزشمندتر از طب جسم و طب جسم ارزشمندتر از سایر علوم است.
پیامبر اسلام: العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان (دانش بر دو گونه است: دانش دینها و دانش بدنها)
طبابت کار خداوند است و شفا از اوست و برار هر دردی درمانی قرار داده است جز مرگ.
قرآن کریم: از ابراهیم خلیل (ع) نقل میکند: «و اذا مرضت فهو یشفین» و چون بیمار شوم، او (خداوند) شفایم میدهد.
طبابت، کار خداوند است و طبیب واقعی اوست. خداوند است که خواص درمانی را در داروها نهاده و در نظام آفرینش، برای هر دردی دوا میآفریند و به انسان، استعداد شناخت دردها و داروها و چگونگی درمان آنها را عنایت کرده و اوست که مظهر نامهای طبیب و شافی است.
طب اسلام، طب پیشگیری است
سوره مائده آیه ۱۶: خداوند، هر که را از خشنودی او پیروی کند، بوسیله آن ]کتاب[ به راههای سلامت رهنمون میشود.
سوره نساء، آیه ۱۳۴: هر کس پاداش دنیا میخواهد، ]بداند که[ پاداش دنیا و آخرت نزد خداست.
با توجه به احکام و آیات فوق متوجه میشویم، در اسلام، آنچه برای سلامت جسم و یا جان خطرناک و زیانبار است، حرام یا مکروه است و آنچه برای سلامت انسان، لازم و مفید است، واجب یا مستحب است و آنچه سود و یا زیانی برای جسم و جان ندارد مباح شناخته شده است. لذا طب پیشگیری در متن مقررات و احکام اسلام گنجانده شده و اجرای کامل و دقیق قوانین الهی در زندگی، سلامت جسم و جان انسان را بهمراه دارد.
امام رضا (ع): (علل الشرایع ص ۵۹۲)
هر آنچه خداوند، حلال کرده در آن صلاح و بقای بندگان است و بدان نیازی گریزناپذیر دارند و هر آنچه که حرام شده است بندگان، بدان نیازی ندارند و همه آنها موجب تباهی و نابودیاند.
خداوند در قرآن میفرمایند: «الا بذکرالله تطمئن القلوب» فقط به یاد خدا دلها آرام میگیرد.
در علم جدید و دنیای غرب نیز ثابت شده است که آرامش روحی و روانی مبنای آرامش جسمی است و به فرموده خداوندی که انسان را آفریده است این آرامش جز با یاد و توجه به خدا و قوانین اوبدست نمیآید و براساس همین است که دنیای غرب با توجه به پیشرفتهای علمی و پزشکی و مادی فراوانی که دارند اما آمار خودکشی در آنها بالاتر از جامعه مسلمانان است و حتی آمار بیماریهای جسمی مانند سرطان و بیماریهای قلب و عروق نیز در آن بالاست.
بعنوان مثال در جامعه خود ما، عمر علمای اسلام خیلی بیشتر از علمای پزشکی است زیرا علمای اسلام با توجه به رعایت بیشتر قوانین اسلام از آرامش بیشتری نسبت به پزشکان برخوردارند و لذا عمر بیشتری دارند اما پزشکان که خط مقدم رعایتکنندگان بهداشت در جامعه محسوب میشوند عمر بیشتری از سایر افراد جامعه ندارند و شاید هم عمر آنها از خیلی افراد جامعه کمتر باشد.
مبدا علم طب الهی است:
سرآغاز علم طب، آموزههای وحی بوده است اما تجربه دانشمندان بدان افزوده ده است و تدریجا این دانش گسترده شده و میشود.
اهل بیت و دانش پزشکی:
پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت آن بزرگوار، نه تنها از دانش پزشکی، بلکه از همه علوم، نه از راه تحصیل، بلکه از طریق الهام الهی برخوردار بودهاند، به گونهای که هرگاه اراده میکردند چیزی را بدانند، میدانستند.
اما صادق (ع): ان امام اذا شاء ان یعلم علم
امام، آن گاه که بخواهد بداند، میداند.
امام علی (ع): از من بپرسید، پیش از آن که مرا از کف بدهید. چرا که در سینه من به سان دریاهای بیکران، دانشهای فراوان نهفته است.
تمام امامان از چنین دانشی برخودار بودهاند و در پاسخ دادن به هیچ مسئله علمیای در نمیماندند.
امام رضا (ع): آنگاه که خداوند بندهای را برای عهدهداری کارهای بندگان خویش برگزیند، سینه وی را برای این کار، فراخ میسازد و سرچشمههای حکمت را در دل او به ودیعت میگذارد و دانش را به تمامی به او الهام میکند و از آن پس، او نه در پاسخی فرو میماند و نه از راه صواب، سرگشته میگردد.
بنابراین، پیامبر اسلام و اهل بیت او، از دانش پزشکی برخوردار بودهاند و اگر ثابت شود که در هر مسئلهای از مسائل مربوط به این دانش، چیزی فرموده باشند قطعاً کلام آنان مطابق به واقعیت است و از طرف وحی است. (لاینطق عن الهوی)
در ضمن صحت و سقم و جعلی بودن احادیث را باید به علمای علم حدیث بسپاریم و زمانیکه صحت و سقم آن ثابت شد بدون چون و چرا از آن پیروی میکنیم اگرچه با منطق علم روز نتوانیم آن را توجیه نماییم و باید رهنمودهای این احادیث را با علم جدید آزمایش کنیم تا منطق علمی پزشکی جدید آنرا دریابیم و باید این احادیث متدلوژی پژوهش ما گردد نه فرضیات مطرح شده از سوی غربیها.
منبع : مركز توانبخشي ايرانمهر